مدیریت. موفقیت. داستان کوتاه. شعر و...
به نام دوست که هر چه داریم از اوست

بخت بیدار شده

روزي روزگاري نه در زمان هاي دور كه در همين حوالي مردي زندگي مي كرد كه هميشه از زندگي خود گله مند بود و ادعا ميكرد " بخت با من يار نيست " و تا وقتي بخت من خواب است زندگي من بهتر نمي شود.
 پير خردمندي وي را پند داد تا براي بيدار كردن بخت خود به فلان كشور نزد جادوگري توانا برود .
او رفت و رفت تا در جنگلي سرسبز به گرگي رسيد...


ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:بخت,جادو,جادوگر,گنج,بی فکری,,
ارسال توسط کاظم احمدی
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد